ارسال شده در سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, - 8:59
شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم/
که چون شببو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم/
مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد
/و الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگم/
شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم/
همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم/
اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست/
که من گریاندهام یک عمر دنیا را به آهنگم/
به خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق است/
فراموشم کنید ای دوستان! من مایۀ ننگم/
“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”/
نظرات شما عزیزان: